Monday, October 1, 2012

مجاهدین و خروج از لیست و تبریک و تسلیت

29 اکتبر2012
1- بیش از ده سال مجاهدین زحمت کشیدند و به قول خودشان از همه چیزشان بها پرداختند و با سوزن کوه کندند تا غیر ممکن را ممکن کنند. کاری کارستان کردند که در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران و منطقه همواره نمونه ای بیادماندنی خواهد بود. با استفاده از دیپلوماسی انقلابی و مردمی و با کوشش و تلاش فراوان و با برخورداری از رهبران با صلاحیتی مانند خانم و آقای رجوی، ابتدا کشورهای اروپایی و حالا هم آمریکا را مجبور کردند که اسم آنها را از لیست تروریستی کشورشان حذف کنند. در مقابل اینهمه زحمت و تلاش مجاهدین، فقط میتوان به آنها و رهبرانشان تبریک گفت و برایشان آرزوی سلامتی و موفقیت های هرچه بیشتر در راستای سرنگونی رژیم آخوندی را کرد. دم رهبرانشان گرم و عمرشان دراز. بر مجاهدین و رهبری آنها و بر اعضای شورای ملی مقاومت و همچنین بر دوستان و هواداران مجاهدین و بر مردم ایران مبارک باد این دستاورد بسیار با ارزش و باشد که این واقعه آغاز پایان رژیم خونخوار و فاسد آخوندی بشود که خواهد شد. 
2 - اما از این حرفهای جدی که بگذریم (که در این چند روزه به درستی و به جا بسیار زده شده)، بد نیست برای انبساط خاطر دوستان خودمون و همچنین راحت شدن خیال کسانی که در این سالها بسیار زحمت کشیدند و خون دل خوردند که مجاهدین و شورا را  از چشم مردم ایران بیندازند، چند نکته را یادآوری کنم. یکی اینکه  این نامگذاری هیچ ربطی به مبارزه مجاهدین و شورای ملی مقاومت با آخوندها برای سرنگونی رژیمشان نداشته است. اینها (یعنی مجاهدین و شورای ملی مقاومت) که به قول معروف اصلا عددی نبوده و نیستند که بخواهند ترسی به دل آخوندها بیندازند که در نتیجه غربی ها بخواههد برای خوش آمد آخوندها و باز شدن یخ روابط سیاسی و در واقع شل شدن سرکیسه آقا سیدعلی، آنها (مجاهدین و شورا) را در لیست تروریستی بگذارند و دست و بالشان را ببندند. اروپائیها و امریکائیها در واقع فقط "محض خنده"! اینها را در لیست گذاشتند. محض خنده ی سیدعلی گریان و سید ممد خندان. تا همانطور که دارند از خنده ریسه میروند، نفت ارزان را راهی غرب کرده و تمدنها را به هم نزدیک کنند و دمشان را بهم گره بزنند. اینکه حالا باز هم برای "خنده"! اسمشان را از لیست خارج کرده اند یا نه را هم باید منتظر نظر همان کسانی بود که گفتند و نوشتند که کار مجاهدین و شورا تمام شده و نفرات مانده در عراق هم به زودی با کمک مقامات سازمان ملل و دولت عراق و دولت ایران از دست رهبران مجاهدین خلاص شده و برای شروع یک زندگی راحت به ایران و اروپا خواهند رفت.
 تا آنجایی که به خاطر دارم این واژه و یا "نیم جمله! " معروفِ "تبریک و تسلیت"، از آن روزهای نزدیک به انقلاب ضد سلطنتی در ایران باب شد و بر سر زبانها افتاد. اگر کسی در تظاهرات علیه رژیم دیکتاتوری شاه به دست سربازان شاه کشته میشد، یا در واقع در راه آزادی وطن و مردم ایران از بند دیکتاتوری به شهادت میرسید، مردم و دوستان و آشنایان به خانواده اش "تبریک و تسلیت" می گفتند. تبریک به خاطر سعادتی که نصیب آن شهید و آن خانواده شده تا در راه آزادی وطن و مردم جان فدا کند و تسلیت به خاطر اینکه بهرحال آن خانواده فرزندی یا پدر و یا مادری را که برایشان بسیار عزیز هم بوده از دست داده اند. اما "تبریک و تسلیت" را یکجا به یک خانواده یا فرد می گفتند. حالا این وسط فرصت طلبها هم برای اینکه خون شهیدان را به جیب خمینی دجال بریزند، این تبریک و تسلیت را به او می گفتند. گاهی هم به خاطر استعداد مردم ما در مبارزه منفی و جوک سازی برای آخوندها، این "تبریک و تسلیت" هم مثل خیلی چیزهای دیگر به جوک و ابزار تمسخر آخوندها تبدیل می شد. مثلا وقتی سقف حزب جمهوری اسلامی بر سر بهشتی و همدستانش خراب شد و بهشتی کشته شد یکی از این آخوندها که شاید همین جنتی و یا علم الهدا بوده  به خمینی تلگراف زد:
محضر مبارک رهبر معظم انقلاب امام خمینی؛ بدین وسیله شهادت جانگداز حضرت آیت اله العظمی بهشتی (عباس آباد سابق) را به شما تبریک و تسلیت عرض می کنم.
البته همیشه "تبریک و تسلیت" را یکجا به یکنفر یا یک ....می گفتند. اما بنده اینبار میخواهم به مناسبت این پیشامد خجسته، بین این دو کلمه اختلاف بیندازم و ازهم جدایشان کنم. تبریکش را به مجاهدین گفتم و تسلیتش را هم تقدیم به خدمت مقام عظمای ولایت و حضرات آیات عظام بی بی سی و علم الهدا و خاتمی و مصباح یزدی و صدای امریکا و جنتی و ... بکنم. راستش در همه این سالها مسئولان رژیم فوق مدرن آخوندی و یاران و لابی ها و علاقمندان به ولایت فقیه در خارج کشور، بدون هیچ چشم داشتی و اول برای "خنده"! و دوم  برای حفظ منافع مردم ایران زحمت کشیدند تا نگذارند که مجاهدین از لیست تروریستی خارج شوند. و البته خوشبختانه تلاشهایشان برای حفظ و ماندن نظام بشردوست و دموکرات آخوندی تا بحال نتیجه داشته است. بخصوص تلاششان برای اثبات اینکه آخوندها برخلاف تبلیغات مغرضانه شورا و مجاهدین، اصلا به دنبال تولید سلاح هسته ای نیستند و فقط مصمم هستن که حتی اگر به بهای ده برابر معمول هم شده، به امکانات و دانش لازم برای تولید انرژی صلح آمیز هسته ای دست پیدا کنند. از برخی کارمندان و خدمتگذاران حضرت آیت اله بی بی سی فارسی از جمله مدیر مربوطه که متاسفانه اکثرا "اکثریتی" هستند و ای کاش اقلا "اقلیتی" بودند!  تا امامان جمعه ی آسیدعلی و همچنین حجت الاسلام صدای امریکا و رادیو فردا بگیرید تا آن سی و هفت نفر آدم  خیلی خیلی باشرفی که نامه به خانم کلینتون دادند و برایش توضیح دادند که چرا نباید اسم مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا خارج شود، همگی شایان تسلیت هستند. همان کسانی که از آبروشان مایه گذاشتند تا دنیا بفهمد که مردم ایران در تظاهرات دوسال پیش شعار می داده اند "هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران". اینها واقعا زحمت کشیدند تا حاصل زحمت آخوند محترم و راستگویی مثل خاتمی به باد نرود. از بذل هیچ کوششی دریغ نکردند. البته کوششهای بزرگانی نظیر لاهیجی را هم در راستان از میان برداشتن فیزیکی مجاهدین نباید نادیده گرفت که ظاهرا با این وضعیت پیش آمده جدید، علیرغم تمایل قلبی آن شرافتمند طرفدار حقوق بشر، آن تلاشها هم بعید است به نتیجه برسد. هرچند که ایشان بهتر است به هر شیوه که بلد است و صلاح میداند راهش را ادامه بدهد. میتواند از تجربیات سران حزب اله امثال ده نمکی که هنوز زنده هستند استفاده بهینه بکند.  البته با توجه به تلاشی که مجاهدین برای خروج از لیست کردند اگر زحمات این بزرگواران و شرافتمندان نبود  همین بیش از دهسال هم  معلوم نبود که اسم مجاهدین در لیست بماند. حیف شد که زحماتشان بر باد رفت. مصیبت بزرگی است آقا! جای تسلیت دارد. سوزش و درد هم دارد. از قول رئیس جمهور رژیم مورد حمایت و محبوبشان عرض می کنم که اگر لازم میدانند مقداری آب به جاهایی که می سوزد بریزند. حتما فایده دارد که دکتر مموتی اینقدر توصیه کرده. از صمیم قلب به اینها تسلیت می گویم. هرچند که متاسفانه نمیتوانم برخلاف عرف معمول، پس از گفتن تسلیت، آرزو کنم که این "غم آخرشان " باشد. مطمئنم که این "غم آخرشان" نیست و متاسفانه!!!! به قول معروف این هنوز از نتایج سحر است.
 
 


No comments:

Post a Comment